یکی دو ماه،صدای نخراشیده و عذاب آور فن های محترم سی پی یو،کیس و کارت گرافیک رو اعصابم بود،به طوریکه با زدن دکمۀ پاور،اگه کسی بیرون از اتاق بود و از حال و روز درونش خبری نداشت فکر میکرد هواپیمای بویینگ 747 از اتاقم آمادۀ پروازه.
با تلاش و کوشش فراوان و تحمل رنج و مشقتی عظیم،کاشف به عمل اومد که مشکل از عدم روانکاری سیستم یاتاقان بندی فن هاست.برای حل این معضل از روغن چرخ خیاطی(روغنی رقیق با ویسکوزیتۀ پایین) استفاده کردم ولی چون روغنش رقیق بود،در عرض چند روز خاصیتش رو از دست میداد و دوباره همون آش و همون کاسه.عزمم رو جزم کردم و پاشنه هارو کشیدم بالا،این بار رفتم سراغ گریس کاری.
نتیجه این شد که : الان دو ماهه کامپیوتر بدون اینکه جیکش دربیاد داره مثل اسب کار میکنه و من سرافراز از این عملیات غرور آفرین به خودم میبالم و عجیب خرکیف شدم.حتی به سرم زده اسمم رو تو کتاب رکوردها ، اختراعات و ابتکارات یا یه چیزی تو همین مایه ها به عنوان «اولین نفری که در تاریخ بشریت برای خلاصی از صدای وحشتناک فن کامپیوترش از گریس کاری استفاده کرد» ثبت کنم.
البته توجه داشته باشید برای روانکاری قبلش حتما گرد و خاک فن رو تمیز کنید،چسب بالای فن رو با احتیاط باز کنید،شفت و یاتاقان فن دقیقا زیر این برچسب قرار گرفته(چسب رو تا جایی باز کنید که شفت دیده بشه،اگه اون رو کاملا جدا کنید،چسبوندنش مصیبت عظماییست)با چوب کبریت خیلی کم به اندازۀ یه دونه عدس،شفت رو گریس کاری کنید و بعدش بر چسب رو به حالت اولش برگردونید.
و اما در پایان میخوام یکی دو تا نوشابه واسه خودم باز کرده و از خودم تشکر کنم:
ای بابا…چی فکر کردی خوانندۀ محترم؟آره با تو هستم،توی بیمعرفتی که میای اینجارو میخونی و زورت میاد نظر بدی! خدایی ناکرده ما مهندس این مملکت شهید پروریم، مکانیک خوندیم…طراحی اجزا و ترمودینامیک و انتقال حرارت پاس کردیم.نصب و تعمیرات و معادلات دیفرانسیل رو گذروندیم. البته زبان از گفتن کمالات و قلم از نوشتن خوبی های ما قاصره.
از اینکه چهار سال تحصیلات دانشگاهی بالاخره یه جایی به دردم خورد، خوشحالم و در پوست خود نمیگنجم ولی خودمونیم دانشگاه ها هر سال یه عالمه کارشناس و دکتر مهندس میدن بیرون،خدایی چند نفرشون شایستۀ عنوان «کارشناس» هستند؟