Archive for آگوست 2010

روزهای روشن خداحافظ

آگوست 22, 2010

امشب شب آخره. خدمت شدیدا مقدس طلبیده و تا ساعاتی دیگر رسما به خیل عظیم  سربازان امام زمان خواهم پیوست.

همین جا  و در همین لحظات مقدس، قول میدم  اگه مرتضی آوینی روایت فتح رو ساخت، حاج مرتضی هم روایت سپوختن رو میسازه.

عکسی از چهرۀ نورانی شهید مظلوم حاج مرتضی

+تا لحظاتی دیگر مراسم کچل کنون در اتاق مرحوم مغفور برگزار می شود، ذکر فاتحۀ شما عزیزان باعث شادی روح آن عزیز سفر کرده خواهد شد.

+ما که رفتیم نگران، کون لق دیگران!

یافتم!یافتم!

آگوست 22, 2010

کشفی کردم در حد و اندازه های تیم ملی! الان فقط یه حموم عمومی کم دارم که بزنم بیرون!

حاضرم روی زندگی همتون شرط ببندم که عمرا اگه میدونستین KE$HA توی موزیک ویدئوی معروف از Katy Perry به نام I Kissed a Girl بازی کرده.

KE$HA رو دوست داشتم، چون واقعا خودش بود، صدای نازی داشت و از طرفی اون مثل خیلی از دخترای دیگه، چهارصد کیلو اَن و گوه به خودش نمیزد تا چاله چوله های صورتش رو بگیره.

واقعا چه دوره زمونه ای شده…از هر دختری که خوشت میاد یا قبلا ازدواج کرده یا همجنس باز از آب در میاد.


من ورزشکار نیستم ولی ورزشکاران را دوست دارم 1#

آگوست 20, 2010

+عکس ها از بانوی ورزشکار و مردمی، سرکار خانم مریم شریفیان!

آرزوی محال

آگوست 18, 2010

ای کاش زندگی Ctrl+Z داشت!

ملاک داف بودن در قدیم

آگوست 17, 2010

شما یادتون نمیاد، یه زمانی قبل از اینکه جنیفر لوپز و آنجلینا جولی پا به عرصۀ وجود بزارن، مرجع و ملاک داف بودن دخترا، لیلا فروهر بود.

مثلا در تعریف و تمجید از جذابیت یه دختر میگفتن: «اوه اوه کون لق لیلا فروهر، دختره عجب تیکه ای بود»

به خیر گذشت

آگوست 16, 2010

توی خیابون، خیلی اتفاقی یکی از دوستای قدیمی رو دیدم. از حال و احوال هم جویا شدیم، من که وضعیتم مشخص بود و تعریفی نداشت، ولی اون بعد از اینکه از خدمت معاف شده بود، واسه خودش یه آموزشگاه کامپیوتر راه انداخته بود و اونجوری که تعریف میکرد از درآمدش یه پول بخور و نمیری عایدش میشد.

گفت  آموزشگاه نزدیکه بیا بریم  اونجا تا از خاطره ها و بچه های قدیم حرف بزنیم. خلاصه گیر سه پیچ داد و منم دعوتش رو لبیک گفتم! در بدو ورود،  یه چیزی که همون اول توجه منو به خودش جلب کرد، حرکات و رفتار منشی اونجا بود.

دختره یه جورایی شاس میزد و با خودش میخندید. یه لحظه اومدم که بگم فلانی عجب منشی اُسکلی داری، راستشو بگو روزی چند بار ترتیبش رو میدی؟ که درست همون لحظه موبایلش زنگ خورد و من هم بیخیال شدم و نگفتم.

وقتی میخواستم برم، دم در موقع خداحافظی، دوستم رو به منشی کرد و گفت: راستی  مرتضی جان، ایشون همسرم هستند و توی کارای اینجا به من کمک میکنه.

براشون آرزوی خوشبختی کردم و در حالیکه افکار چند دقیقه پیش خودم رو مرور میکردم و از اینکه اونها رو به زبون نیاوردم توی باسنم عروسی بود!

لولو وارد میشود!!!

آگوست 10, 2010

عکسی کمیاب و تاریخی از لحظۀ ورود لولو جهت بردن ممه!

پی نوشت: در برداشت بعضی از خوانند های محترم از این عکس سوء تفاهم پیش اومده که اینجانب میخوام شفاف سازی کنم.

عنایت داشته باشید، وقتی که مادر میخواد بچه شو از شیر بگیره از مَثل «اون ممه رو لولو برد» استفاده میکنه تا بچه کم کم بیخیال ممه بشه. پُر واضح مشخصه که منظورم از لولو درعکس، این بچه نیست، بلکه ایشون درکمال حیرت و تعجب که از شکل و ظاهرش پیداست، شاهد اومدن لولو جهت بردن ممه هستند.

شعر ممه ای

آگوست 9, 2010

ای لولو که میروی به  سویش               از طرف من ببوس ممه اش

+عکس ها از شیلا خانوم،  هنرمند ممه ای

آسیب شناسی چت روم یاهو

آگوست 7, 2010

طبق بررسی های به عمل آمده و مستند که اینجانب با تحمل رنج و مشقت فروان بدست آوردم به این نتیجه رسیدم که:  امکان نداره وارد چت روم ایرانی بشی و در کمتر از 5 ثانیه این دو جملۀ معروف رو نبینی!

+شارژ میگیرم وب میدم.
+خانوم متاهل بالای 30 سال پی ام بده.

حکایت دست به آب

آگوست 6, 2010

مشغول امر مقدس ریدن بودم، کارم که تموم شد، در همون لحظۀ آشنایی که آدم احساس سبک بالی میکنه، ناگهان گوشی موبایل از جیبم افتاد و رفت توی چاه!
گوشیمو دیدم که خیلی مظلومانه وسط یه عالمه گُه بال بال میزد،  در اون لحظه های بحرانی فکرهای چندش آوری به مغزم رسید که حتی از تصورش حالم بد میشد.نهایتا در طی یک اقدام شهادت طلبانه سیفون رو کشیدم  تا گوشی راحت تر بره پایین!
واقعا چه حادثۀ ددمناشیم، منی شنایی، ددمنیشه ای بود.