روایت سپـــ.وختن 6#

سلام! من ستواندوم وظیفه،  حاج مرتضی هستم و در ضمن اینجانب هرگونه وابستگی به پی ام سی را  شدیدا تکذیب میکنم.

 

 

برچسب‌ها: , , ,

2 پاسخ to “روایت سپـــ.وختن 6#”

  1. خــآتون خــآموش Says:

    آخی موری چرا تو این عکسه بغل اینقدر مظلوم شدی ؟؟؟ می بینم که شستشو مغزی هم کردنت گمنامم شدی برا خودت !!

    خوبی پسر ؟ چه خبرها ؟ اوضاع چطوره ؟!

بیان دیدگاه