روایت سپـــ.وختن 5#

وقتی توی ماشین پشت رُل می­شینم، همیشه حواسم هست  شیشۀ ماشین رو جوری تنظیم کنم تا باد فُرم موهامو به هم نزنه.

از موقعی که به خدمت شدیدا مقدس اعزام شدم تا حالا چند بار شده که طبق عادت همیشگی شیشه رو بر حسب معادلات ایرودینامیکی تنظیم کردم ولی یهو یادم  مياد که چه بلایی سرم اومده و به خودم میگم بیچاره! تو دیگه کچل کردی! میفهمی؟

در همین راستا یکی از همدوره­ ای هام تعریف میکنه هنوز وقتی که می­خواد بره بیرون، شونه دستش میگیره و میره جلو آینه که تازه یادش میاد که یه کچل بدبخته!

برچسب‌ها: , , ,

18 پاسخ to “روایت سپـــ.وختن 5#”

  1. خــآتون خــآموش Says:

    چطوری سرباز وطن ؟؟ اومدی مرخصی ؟؟ حالت خوبه ؟ اونجا راحتی ؟

    بابا مو بالاخره بلند میشه فدای سرت ..

  2. زشت Says:

    دلم سوخت!زلفاتو چه کردی تو ؟در عوض از این خوشحال باش که تو خدمت ای دی اس ال داری!!!
    به پهنای دو باند!

  3. آزاده Says:

    من نمیدونم شما پسرا اگه این موهاتون نبود به کجاتون انقدر مینازیدین؟؟؟!؟!؟؟!؟!؟چشمک!

  4. baaghaali Says:

    کچل کچل کلاچه . روغنه کله پاچه !!! یادش بخیر.. بچه تر که بودم ( یعنی الانم هستم ) همیشه تا یه سرباز میدیم اینو میگفتم

  5. پاراکلیت Says:

    میگم نمیشه یه عکس خوشمل از کله ی مبارک بزاری….بوینیم کچلیت چه شلکیه؟!

  6. دختر دیوونه Says:

    عنوانت همخونی عجیبی با پستت داشت :دی

  7. خــآتون خــآموش Says:

    آخی داش موری سرباز وطن جات خالیه اینجا …الان درچه حالی حتما رفتی با امریکا بجنگی شهید بشی برگردی سر خونه زندگیت :)))))

    هرجا هستی خدا پشت و پناهت باشه ..

  8. baaghaali Says:

    هنوز مرخصی نیومدی؟؟

  9. جوجو Says:

    والله من که دخترم اینقدر موقع رانندگی به موهام توجه نمی کنم. تازه از قدیم گفتن کچلها خوش شانسن

  10. دورآباد Says:

    سلام

    چطوري سرباز دلاور؟

  11. زشت Says:

    شهید شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  12. حسن دهقان زاده Says:

    آقا دلم برات تنگ شده بادی بلدینگ.
    وبلاگ خوبی داری.
    مطالب خوبی داری

بیان دیدگاه